زن تا موقعی که در حجاب است است حق است موقعی که از حجاب در آمده است وجهه ی خلقی پیدا می کند.وقتی وجهه ی خلقی پیدا کرد دیگر تواناییش شکسته می شود . این است که حجاب برای زن یک احترام است که زن بیشتر شبیه به خداوند شود .و اگر می خواهند ((عصمت اعظم ))را به صورت شکل زنی در بیاورد ظاهرا به بهترین شکل در می آورد که بهتروزیباتر از این چهره در نظام هستی پیدا نمی شود .لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود چه اینکه مشابه چهره پیغمبر و امیرالمومنین هرگز در عالم بافتی پیدا نمی شود . حال که این عصمت کبرای الهی را در حضرت صدیقه طاهره تجلی کرده است او آنچنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیر المومنین لیاقت دیدار همچنین جمالی را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهرای عزیز اگر علی ابن ابیطالب نبود برای تو هرگز در عالم کفوی پیدا نمی شد ))چون زن وشوهر باید کفو هم دیگر باشند .در مسائل فقهیه فرموده اند :شوهر وزن سعی کنند در سن ومسائل خانوادگی ومسائل اخلاقی هم کفو باشند هم کفو که باشد با همدیگر در امور زندگی دچار مشکل نمی شوند .جناب امیر المومنین کفو صدیقه طاهره است وحضرت فاطمه زهرا ء (س)کفو علی (ع ) است. *** لازم به ذکر است که مراد حجاب حجاب اسلامی وقرآنی چادر است (اشهد ان سید تنا فاطمه الزهراء عصمه الله الکبری حجه الله علی الحجج) سلام به همه ی زنانیکه به زن بودن خود افتخار میکنند ودورود خدا به ناجی زمان امام خمینی (ره) بت شکن زمانه و نایب امام زمان امام خامنه ای که ناجی ما ایرانیان وتمام پیروانش که در سراسر دنیا زندگی مکنند به خود ببالند .از دامن زن مرد به معراج می رسد مصداق کلام گوهر با ر امام دیدید ودیدند زنان در عرصه جنگ هم پیروز میدان بودن چنان پل استراتژیکی از درون خانه ها تا میادین جنگ احداث کردن که قویترین فرماندهان نظامی جهان نتوانست ان را شناسای کنند تا در صدد انهدامش برایند همان فرستادن مردان به جبهه ها جنگ نمونه بارز موفقیت زنان در تمام میادین بودموفق بودن چون توکل انها همیشه به خدای سبحان است .اما بعد نویسنده از کلیه زنان مخاطب میخواهد تا در این میدان اقتصادی وتجاری هم با همدلی و وحدت با دهکده همکاری لازم را داشته باشند تا دهکده بتواند پروژه ای را که در دست دارد برای میلیاردر شدن زنان به یک موفقیت چشمگیر جهانی تبدیل بشود تازنان در این عرصه هم حرف اول را بزنند 2-هدف دیگر دهکده عضو گیری از همه علاقمندان به یک تجارت بین المللی برای قدرتمند کردن زنان در بعد اقتصادی است که همگی برای تبلیغ به عضویت در امدن زنان در دهکده جهانی زنان باید کوشا باشند3- هدف دیگر دهکده هوشیاری بیداری بصیرت داشتن زنان در عصر حاضر است مبادا کالای ابزاری برای دشمنان اسلام و دنیاپرستان باشند تمام گوششان به دهان رهبر عظیم الشان امام خامنه ای باشد که چه دستور میدهند تا مااطاعت کنیم چون تمام گوش ایشان به دهان ولی عصر امام زمان عج است اگر میخواهیم همیشه در هر عرصه پیروز میدان باشیم باید مطیع ولایت باشیم چون همه ما را برای خودشان میخواهند اما او ما را به خدا میخواهد نزدیک کند ما انشاالله کاری کنیم که در ان کار خدا فقط راه داشته باشد به خطا نخواهیم رفت وجاده ای را که ولی امر برای ما نقشه اش را کشیده پیروی کنیم هیچ وقت گم نخواهیم شد حال که همه ابزار سفر تجارت دنیا و اخرت را داریم واگر با بصیرت کامل در این راه حرکت کنیم صد در صد پیروز میدان هستیم زنان بیایم بالاترین وبزرگترین کارخانه صادرات فکر و اندیشه را در دهکده جهانی زنان کلیدش را که با توکل بخدا است روشن کنیم عزیزان کمک کنید ما بزرگترین دهکده جهانی زنان را با حداکثر 20میلیون زن راه اندازی کنیم پس بشتابید برای عضو شدن چون ما بزودی بزرگترین تجارت بین المللی را با دستان پر توان زنان پیرو حضرت خدیجه (س) که بزرگترین تاجر قرن وسخاوتمند ترین زن تاریخ بشریت بود که اسلام را بیمه کرد اغاز خواهیم کرد سلاطین ایوبی) دهکده جهانی زنان

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 243
بازدید دیروز : 611
بازدید هفته : 243
بازدید ماه : 3345
بازدید کل : 65715
تعداد مطالب : 873
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 2



فرهنگی. مذهبی .اقتصادی .هنری .ورزشی ا.موزشی. تفریحی



درمان گرفتگی عرق قلبی تضمینی

   درمان گرفتگی عروق قلبی تضمینی

 

 

ایا از ناراحتی قلبی رنج میبرید درمان اسان بدون جراحی وبستری

 

شدن در بیمارستان شما میتوانید بدون دارو درمان شوید 

 

پرسش از شما پاسخ از ما

 

ما در خدمت گذاری اماده ایم

 

منبع:مرکز تحقیقات وپژوهش داروهای گیاهی در طب سنتی 


:: برچسب‌ها: درمان گرفتگی عروق قلبی تضمینی, پرسش از شما پاسخ از ما, بدون بستری شدن درمان شوید , بیماران بپرسند ما جواب خواهیم داد,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
۷ روایت در مورد خواص خوردن مویز ناشتا

 

۷ روایت در مورد خواص خوردن مویز ناشتا

                            بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |

 

 

۱- پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله:

مَن أدمَنَ أکلَ الزَّبیبِ عَلَى الرِّیقِ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ.
هر کس به خوردن مَویز در حالت ناشتا عادت کند، فهم و حافظه و ذهن، روزىِ او مى‏شود و بلغمِ وى مى‏کاهد.

 

2- امام رضا علیه‏السلام:

مَن أرادَ أن یَزیدَ فی حِفظِهِ فَلیَأکُل سَبعَ مَثاقیلَ زَبیبا بِالغَداةِ عَلَى الرّیقِ.
هر کس که مى‏خواهد به حافظه‏اش افزوده شود، صبحگاهان در حالت ناشتا، هفت مثقال مویز بخورد.

 

3، ۴، ۵، ۶- امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

من أکَلَ إحدى وعِشرینَ زَبیبَةً حَمراءَ مِن أوَّلِ النَّهارِ، دَفَعَ اللّه‏ُ عَنهُ کُلَّ مَرَضٍ وسُقمٍ.
هر کس در ابتداى روز ، بیست و 

:: ادامه مطلب

:: برچسب‌ها: ۷ روایت در مورد خواص خوردن مویز ناشتا,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
آیت الله مجتهدی : دنیا دارای ۴ ستون است

 

آیت الله مجتهدی : دنیا دارای ۴ ستون است

                              بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «دنیا قائم به چهارچیز است». اگر ستون ها را ببرند، سقف فرو می ریزد. دنیا هم همین طور است، چهارستون دارد، اگر یکی از این چهارستون از بین برود، دنیا به قهقری بر می گردد.

اول: برکت علماء

اولین ستون دنیا چیست: برکه العلماء، برکت علماء، البته علمای خوب، نه علمای….، علمای خوب، عالم ربانی که مردم را تربیت می کنند. امثال حاج مرتضی زاهد که در حال سکرات فرمودند: من پنج هزار نفر را تربیت کرده ام. آقای سید مهدی کشکی، حاج محمد یاسری، حاج وهاب خراسانی، حاج مرتضی زاهد، اینها عالم ربانی بودند.

عالمی که به یک اداره ای برود و نماز خالی

 

 

:: ادامه مطلب
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
یا محمد(صل الله علیه و آله و سلّم)شماره 2/ در هیئت دایره عترت حضرت محمد صل الله علیه و آ

 یا محمد(صل الله علیه و آله و سلّم)شماره 2/ در هیئت دایره

           عترت حضرت محمد صل الله علیه و آله 
                     خوشنویسی دیگر
                          گمنام
                          بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |
 
 
 
 

 

:: موضوعات مرتبط: حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند !، ،
:: برچسب‌ها: یا محمد(صل الله علیه و آله و سلّم)شماره 2/ در هیئت دایره عترت حضرت محمد صل الله علیه و آ,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
۵ دعا که بهتر است همراه خود داشته باشید
 

۵ دعا که بهتر است همراه خود داشته باشید

 

 

 

از امام باقر علیه السلام سؤال شد، آیا می­‌توان آیاتی از قرآن را برای شفا و دفع بیماری بر بازو یا گردن بیمار آویزان نماییم؟ امام فرمودند:

اشکالی ندارد، این کار را انجام دهید، برای بیمار خوب است.[۱]

همچنین از امام صادق علیه السلام سؤال شد، اگر کسی بیماری و درد داشته باشد می­توان جهت شفای او آیاتی از قرآن را نوشت و بر او آویزان نمود یا آن را بشوییم و به او بخورانیم؟ امام علیه السلام فرمود:

بله اشکال ندارد.[۲]

البته استفاده از آیات قرآن منحصر در شفای بیمار نیست، بلکه در روایات وارده از معصومین علیهم السلام، موارد متعددی ذکر شده است که می‌­توان از آیات قرآن و دعاهای خاصی جهت رسیدن به هدف­‌های معین استفاده کرد؛ مانند ادا و پرداخت قرض، جلب روزی، دفع غم و اندوه، دفع فقر، دفع سحر، دفع اثر چشم زخم، دفع تب، و… که از آنها به حرز و تعویذ،[۳] تعبیر شده است.

در این‌جا برای نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم:

۱- دعا برای دفع ترس:

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ أَنَّهُ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ وَ فِی مَنْعِک.[۴]

۲- دعا برای دفع فقر:

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً.[۵]

۳- دعا برای جلب روزی:

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِیئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ قُلْتَ‏ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَى أَسْأَلُ.[۶]

۴- دعا برای دفع وسوسه و حدیث نفس:

اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ عَدْلٌ فِیَّ حُکْمُکَ مَاضٍ فِیَّ قَضَاؤُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ نُورَ بَصَرِی وَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ جَلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً.[۷]

۵- دعا برای دفع چشم زخم:

امام صادق علیه السلام می­فرمایند:

برای از بین بردن اثر چشم زخم، سوره «حمد» را بخوانید و سپس دعای زیر را بنویسید: «بِسْمِ اللَّهِ أُعِیذُ فُلَانَ‏ بْنَ‏ فُلَانَةَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ عَیْنٍ نَاظِرَةٍ وَ أُذُنٍ سَامِعَةٍ وَ لِسَانٍ نَاطِقٍ‏ إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ عَمَلِ الشَّیْطَانِ وَ خَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.[۸]

 

پی نوشت:

۱- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق، مصحح، مؤسسة آل البیت، ج ۶، ص ۲۳۷، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.
۲- همان.
۳- حرز به­معناى پناهگاه و جاى محکم و استوار و دعائى که بر کاغذ می نویسند و براى دفع چشم زخم یا دفع بلا همراه خود نگهداری می کنند، و تعویذ هم معانى شبیه حرز دارد و به­معناى پناه دادن نیز آمده و مقصود در این­جا چنان که از دعاهائى که مى‏آید معلوم می گردد دعاهائى است که با خواندن یا نوشتن و همراه کردن آن‌ها انسان از دردها و یا جانوران موذى و درندگان و ترس و دیگر چیزها در امان می ماند ؛ کلینى، محمد بن یعقوب- مصطفوى، سید جواد، أصول الکافی(ترجمه مصطفوى)‏، ج ۴، ص ۳۵۷، کتاب فروشى علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش.
۴- کلینى، محمد، الکافی، محقق، مصحح، غفارى على اکبر – آخوندى، محمد، ج ۲، ص ۵۶۸ – ۵۶۹، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۵- ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات( الأشعثیات)، ص ۲۲۰، مکتبة النینوى الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی تا.
۶- الکافی، ج ‏۲، ص ۵۵۰ – ۵۵۱٫
۷- الکافی، ج ‏۲، ص ۵۶۱٫
۸- مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان،‏ ج ۹۲، ص ۱۳۱، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.


:: برچسب‌ها: ۵ دعا که بهتر است همراه خود داشته باشید,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
۴ راه حل برای رفع تنگی معیشت

 

۴ راه حل برای رفع تنگی معیشت

 در کلام معصومین علیهم السلام یکسری سفارشات در خصوص رفع تنگی معیشت و فراوانی رزق و روزی شده است که اگر انسانی با عمق ایمان و اعتقاد به آن‌ها عمل کند آثار و برکاتش را در زندگی خود خواهد دید، البته گفتن این ذکرها و عمل به این سفارشات زمانی موثر خواهد شد که انسان زندگی پاکی داشته باشد و حلال و حرام برایش مهم باشد یعنی کاری نکند که با دست خودش روزی‌اش کم شود.

از خدا آمرزش بخواهید

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره این‌که چه ذکرهایی برای رفع تنگی معیشت خوب است، فرمودند:

«هرکه خداوند متعال به او نعمتی ارزانی دارد، باید خداوند متعال را حمد و سپاس گوید و هرکه روزیش به تأخیر افتد از خداوند آمرزش بخواهد.»

زیاد تکبیر بگویید

ایشان همچنین می‌فرمایند:

«کسی که در روزی خود تأخیر و تنگی بیند، باید زیاد تکبیر بگوید و کسی که اندوهش زیاد شود، بسیار استغفار کند.»

پیوسته با طهارت باشید

همچنین وقتی به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض شد که دوست دارم روزیم زیاد شود؛ ایشان اینگونه پاسخ دادند:

«پیوسته در حال طهارت و پاکیزگی باش، روزیت افزایش می‌یابد.»

صدقه زیاد دهید

آن حضرت همچنین فرمودند:

«صدقه زیاد بدهید، تا خداوند به شما روزی بدهد.»

 

پی‌نوشت:

همه‌ی روایات از کتاب منتخب میزان الحکمه، صفحه‌ی ۲۳۴ انتخاب شده است.

http://salatin512.blogfa.com 

بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |

 


:: برچسب‌ها: http://salatin512, blogfa, com بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |, ۴ راه حل برای رفع تنگی معیشت,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
۲ خاطره خواندنی از مرحوم علامه جعفری

۲ خاطره خواندنی از مرحوم علامه جعفری

                                        بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |

۱ـ نجات یک ماده سگ و توله هایش!2 خاطره خواندنی از مرحوم علامه جعفری

 

آقای محمود زیبا این خاطره از استاد بیان می‌کند:

سال‌ها پیش، یک بار در تهران باران شدیدی آمد که به سیل تبدیل شد و تمام جوی‌ها را آب گرفت. در خیابان خراسان، خیابان زیبا، توله‌های یک سگ از سرما و ترس سیل به گوشه‌ای خزیده بودند و سگ ماده با ترس و اضطراب، می‌رفت و تک تک آن‌ها را از آب بیرون می‌آورد. این در حالی بود که با این سیل شدید، احتمال غرق شدن آن‌ها زیاد بود.
علامه جعفری با دیدن این صحنه، بی‌تاب شد و از افرادی که بی‌خیال به صحنه نگاه می‌کردند، خواست جلوی آب را ببندند تا این ماده سگ بتواند توله‌های خود را از سیل نجات بدهد.
ایشان وقتی دید مردم بی‌اعتنا هستند، آن قدر اصرار کرد و داد و فریاد به راه انداخت، تا این که مردم مجبور شدند با یک چوب بزرگ، مسیر آب را منحرف کنند تا ماده‌سگ بتواند به راحتی توله‌های خود را نجات بدهد.

۲ـ از صدای چکش او قدرت می گیرم

این خاطره را آقای رسول مسعودی این چنین بیان می‌دارد:

ما افتخار داشتیم چند سال در همسایگی استاد جعفری واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار آیت‌الله کاشانی سکونت داشته باشیم. در همسایگی ما و ایشان، پیرمردی آهنگر بود که در منزل خود کار می‌کرد.
من در یک روز گرم تابستانی حدود ساعت ۵ بعد از ظهر با هماهنگی قبلی برای طرح موضوعی به خدمت او علامه جعفری ) رسیدم. ایشان طبق معمول در کتابخانه خود، مشغول مطالعه و نوشتن بودند.
در حین طرح سۆالم، صدای پتک همسایه که به آهنگری مشغول بود، به گوش می‌رسید. به ایشان عرض کردم: اگر صدای پتک و چکش این شخص مزاحم کار شماست، من می‌توانم بروم و به ایشان تذکر بدهم تا حال شما را مراعات کند.
در جواب این سخن من گفت: نه، مبادا به او چیزی بگویید. چون من وقتی در کتابخانه‌ام از مطالعه و نوشتن احساس خستگی می‌کنم، صدای پُتک و چکش این پیرمرد، نهیب می‌زند و به من قدرت می‌دهد، و با خود می‌گویم: آن پیرمرد در مقابل کوره گرم آهنگری چکش می‌زند و خسته نمی‌شود، اما تو که نشسته‌ای و مطالعه می‌کنی و می‌نویسی، خسته شده‌ای؟
بنابراین، صدای کار این پیرمرد نه تنها مایه اذیت نیست، بلکه با شنیدن صدای چکش او، قدرت مجدّد می‌گیرم و دوباره مشغول مطالعه یا نوشتن می‌شوم!

 

 

 

 

 


:: برچسب‌ها: بازار ایده پول ساز دهکده جهانی زنان |۲ خاطره خواندنی از مرحوم علامه جعفری,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
گزارش از بازديد مقام معظم رهبري از موزه عبرت ايران دهه ی فجر بر فجرافرینان مبارک باد .

 

گزارش از بازديد مقام معظم رهبري از موزه عبرت ايران  دهه ی فجر بر فجرافرینان مبارک باد . 

آن خط باريک آفتاب


 






 
نگاه ژرف نگر و عاطفه عميق مقام معظم رهبري نسبت به مسائل گوناگون اجتماعي و گرايشات عرفاني و ادبي ايشان نسبت به رويدادها، بيانات ايشان را درباره ايام حبس در زندان کميته مشترک، به رنج و درد و در عين حال شادماني ويژه اي مي آرايد و به مخاطب مي آموزد که مي توان در محبس تاريک و دردناکي چون سياهچال هاي رژيم ستمشاهي نيز به اتکاي به ايمان و اميد به آزادي، سرافرازانه مقاومت کرد و صبورانه رنج برد. ديدار مقام معظم رهبري از موزه عبرت، رنگ و بوئي عارفانه دارد و لذا قلم نيز به پيروي از آن فضا، به جاي ارائه گزارش صرف، همان مسير را مي پيمايد، با اين اميد که تا حد مقدور، حق مطلب را ادا کرده باشيم. 
ورودي موزه عبرت، مقام معظم رهبري با کنجکاوي، گوئي مي خواهند تک تک لحظات نخستين باري را که قدم به اين محوطه خوفناک نهادند به ياد آورند، به اطراف نگاهي مي اندازند: 
«وقتي به ايستگاه قطار رسيدم، مرا به اتاقي بردند و چند نفري در اطرافم بودند. بعد مرا بردند و در ماشيني نشاندند و يادم نيست که چشم هايم را بستند يا گفتند که سرم را پائين بيندازم. به هر تقدير جائي را نمي ديدم. اين را فهميدم که از خيابان سپه آمديم و به جائي رسيديم که دست راست پيچيديم. به نظرم مرا از پله هائي بالا بردند و پائين آوردند و مسير بسيار طولاني بود تا بالاخره به اينجا و سپس به اتاق افسر نگهبان رسيديم. آن دو ماموري که مرا از مشهد آورده بودند، در اينجا از من عذرخواهي و با من خداحافظي کردند و رفتند. بعد لباس ما را گرفتند و لباس زندان به ما پوشاندند و رفتيم داخل.» 
حياط باريک جلوي موزه عبرت را عبور مي کنند و به آستانه ورودي مي رسند، آنجا که روزگاري افسر نگهبان مي نشست و ديدن قيافه خشن و رعب آور او، نخستين تصويري بود که در ذهن و خاطر مي نشست: 
«مي خواهم همان مسيري را بروم که آن روز طي کردم راهروهاي تاريک، امروز با چراغ هاي کم سوئي روشن هستند. آن راهروهاي خفه و تاريک، هرچند هنوز سردند و دل را مي لرزانند، اما با مقايسه با آن دوران بسيار پاکيزه و تماشايي شده اند. خاطرات يکي يکي زنده مي شوند. مقام معظم رهبري آرام و با طمانينه از پله هاي کميته مشترک بالا مي روند و آن روزها را به خاطر مي آورند. در اتاقي، تنديس طيب رضائي، زير نور کمرنگ چراغ سقف، با صلابت و با لبخند رضايتي بر لب، ايستاده است. لبخند کمرنگي در چهره رهبر مي دود. بارقه اي از يک آشنايي دور، حتي اگر نه با چهره، با دل که دل مردان خدا، با يکديگر الفت دارد. 
مقام معظم رهبري نگاهي به قفسه هاي لباس زندانيان مي اندازند و راهروها و اتاق ها را به دقت نظاره مي کنند. رگه هائي از رنج و خاطراتي از ناله هاي خفته در سينه، رنگ غم را در نگاه ايشان مي نشاند.
آيا اين همه افسانه است؟ آن مرد کيست که او را به نرده هاي ايوان صليب کرده اند و اين دايره هاي بي پايان، شاهد رنج و دوار تمام ناشدني چه کساني هستند؟ 
در اين بندها، چه ناله ها که در گلو خفه شده و چه پرستاري ها و مهرباني هاي عميقي که اين رنجديدگان را به يکديگر پيوند داده است. اصلا همين همدلي ها بود که تحمل هر رنجي را ساده مي کرد 
و اين هم آن سلول آشنا و توقفي در برابر سلو ل انفرادي آن سال ها: «اين سلول 2/40در 1/60بود. من 8 ماه در اين سلول بودم.» 
در برابر تابلوي عکس منوچهري که با يقه باز و چهره اي کريه به مخاطبان خود چشم دوخته است: 
«با همين چهره و قيافه و يقه باز که يک چيزي هم به گردنش انداخته بود، نگاهي به من کرد و گفت: خامنه اي توئي؟ گفتم: بله. پرسيد: مرا مي شناسي؟ گفتم: نه. گفت: من منوچهري هستم و نگاه کرد به چهره من تا اثر حرفش را در صورتم ببيند. خيلي چيزها در باره اش شنيده بودم و فورا او را شناختم، ولي به روي خودم نياوردم. بعد گفت: «من تو را خوب مي شناسم. تو همان کسي هستي که مثل ماهي از دست بازجو ليز مي خوري. تک تک کارهاي تو چيزي نيست، اما مجموعش خدا مي داند که چيست.»
و عبور از برابر تصوير دوستان آشنا و آشنايان دوست. آنان که همسفران تو بودند و رفتند: بهشي ها، رجائي ها، باهنرها و... و آنان که همسفر تو نبودند، اما در همان مسيري که تو رنج بردي، جواني و عمر خويش را گرو گذاشتند و توقفي در برابر هر يک، با بار حسرتي گران که اگر بودند، چه ياري ها توانستند کرد در برداشتن اين بار سنگيني که مسئوليتش ناميده اند، مسئوليت رستگار زيستن و ديگران را نيز به رستگاري فراخواندن.
تو گوئي صداي بهشتي را مي توان از وراي اين ديوارهاي ضخيم شنيد: 
«و لازمه اينکه امروز اين ملت راه خودش را مي رود اين است که اکثريت قاطعش راه اسلام فقاهت را پذيرفت...» 
و شهيد رجائي که صادقانه از مردمش سخن مي گويد: 
«ما شاهد فرياد الله اکبر، فرياد لااله الاالله همه مردم اين سرزمين از مرد و زن و کوچک و بزرگ بوده ايم. همه اينها بايد اتحادشان حفظ شود.»
و گذاري بر سلول انفرادي:«در داخل سلول، به رغم اينکه ديوارش قطور بود، با مورس با زنداني سلول کناري صحبت مي کردم و او به من گفت: رجائي همسايه من است.» 
در آن روزهائي که ارتباط کلامي ممکن نبود، زندانيان هوشمند به هر شيوه اي دست مي زدند تا بتوانند با يکديگر سخن بگويند و اين سخن گفتن ها چه کوتاه بود و چه پرمعنا. دنيائي معنا در کلمه اي و عبارتي: 
«من حسين هستم. رجائي در سلول کناري من است. مي خواهد بداند شما که هستيد؟»
«من سيد علي خامنه اي هستم.»

و اينان که هستند که جواني و جان و خانمان خويش را بر سر پيمان نهادند؟روحاني، دانشجو، کارگر، دانش آموز، خادم مسجد، مهندس، معلم، سپاهي دانش، دانش آموز، راننده و... بيکار. چه اتفاق و همدلي شکوهمندي! معناي دقيق ملت. و چه شب هاي طولاني و پرمحنتي، شب هائي پر از ناله هاي دلهره آور: 
«هر وقت ما را براي بازجوئي مي بردند، در اين حياط و اين ايوان ها، مرتبا صداي فرياد، بلند بود. همشه يکي سر يکي داد مي زند و اين تقريبا بلا استثنا بود. در سلول هم که بوديم، شايد تا صبح، چون ما خوابمان مي برد و نمي فهميديم، ولي تا زماني که بيدار بوديم، صداي فرياد شکنجه ديده از يک طرف و صداي فرياد بازجو از طرف ديگر بلند بود. البته مي گفتند اينها نوار است که مي گذارند. شايد نوار بود، شايد هم واقعي بود. نمي شود مطمئن بود که هميشه نوار بوده باشد. تصادفا يک بار، هم بازجو اشتباه کرد و هم مامور متوجه نشد و چشم بند را از روي چشم من برداشتند و من مسير ي را که به سمت اتاق بازجوئي مي رفت، ديدم.» 
«هنگامي که نگهبان مي خواست زنداني را براي بازجوئي ببرد، از آنجا که بنا بود زندانيان ديگر متوجه نشوند که اين زنداني به خصوص در اينجاست و اساس زندان انفرادي، همين بود؛ نگهبان مي آمد و مثلا اگر با من که علي حسيني بودم کار داشت. در سلول را باز مي کرد و مي پرسيد: «علي کيست؟» و من جواب مي دادم: «منم» او يک چيزي را روي سر زنداني مي انداخت و دستش را مي گرفت و مي برد.» 
«مرا به اتاق بازجوئي بردند و بازجو گفت: بنويس. گفتم: چه بنويسم؟ گفت: هر چه دلت مي خواهد بنويس. منظورش اين بود که شرح حال بنويسم و وقتي کم بود مي گفت: اين کم است، بايد بيشتر بنويسي. مي خواست حرف بکشد. اين شگرد بازجوئي شان بود.» 
ديدن تنديس حسيني، آن هيولاي خوفناک و کساني که انواع شکنجه ها را روي آنها امتحان مي کردند، زجرآور و گزنده است، اما اين تصوير مشمئز کننده را تنديس زندانيان سلول عمومي که از يکديگر پرستاري مي کنند و به يکديگر دل و جرئت مي دهند، اندکي از خاطر مي برد: 
«حمام هفته اي يک بار بود و حداکثر 10دقيقه. هر تعدادي که در سلول بوديم فرق نمي کرد و ده دقيقه براي استحمام، وقت داشتيم. از صابون هائي که قديم ها با آن رخت مي شستند به ما مي دادند. ما را با چشم بسته مي آوردند اينجا.» ريکي عميق، اين نور بسيار مغتنم بود.» 

و بهار در زندان: «پشت اين سلول درختي بود که به هنگام بهار، گنجشک ها مي آمدند و روي شاخ و برگ هايش مي نشستند و سروصدا مي کردند که مايه تفريح و شادماني ما شده بود.» 
و شايستگانند که طلوع فجر از دل شب ديجور را باور دارند و همان ها هستند که شکوه همدلي و رافت را مي شناسند: 
«در سلول چهار نفر بوديم. يکي از آنها آقائي بود که همسرش هم در اينجا زنداني بود. گفتيم يک فکري کنيم که اين آقا از همسرش خبري بگيرد. به نگهبان گفتيم امشب نظافت اين راهرو را به عهده ما بگذار. او هم لطف کرد و پذيرفت. يکي از بچه هاي هم سلولي که بچه زبل و زرنگي بود، سر نگهبان انتهاي راهرو را گرم کرد و هم سلولي ما توانست بيايد جلوي سلول و از پشت در با همسرش صحبت کند.» 
و خوش آن لحظاتي که ذلت کساني را شاهد بوديم که خود را مقتدر تصور مي کردند: 
«در اتاق بازجوئي بوديم که فردي که نامش يادم نيست، به مشيري اشاره کرد و گفت: «ايشان خيلي در اين مورد زحمت کشيدند.» مشيري هم گفت: «خير! خود ايشان بودند که خيلي مؤثر بودند.» من ديدم اينها سعي دارند مسئوليت را به گردن ديگري بيندازند و ثابت کنند که ديگري در اين دستگاه آدم مؤثري است و خود او هيچ کاره است. تلقي من از حرف هاي اينها و آنچه که بر حسب تعارف به هم مي گفتند اين بود که مي خواستند در برابر من بگويند که آنها در اين دستگاه کاره اي نيستند. در دلم خدا را شکر کردم که من، يک طلبه فقير ضعيف زنداني هستم و اينها در اين فکرند که خودشان را در برابر من که قدرتي ندارم، تبرئه مي کنند.» 
و بخشش و بزرگواري صفت مردان حق است: «بعد از انقلاب يک روز در دفتر حزب بودم که گفتند زن آقاي مشيري آمده و اصرار دارد با شما ملاقات کند.» گفتم: «بگوئيد بيايد.» آمد و گريه کرد و که: «مشيري را گرفته اند و او گفته که من به فلاني بدي نکرده ام، برو پيش او و بگو اگر من بدي نکرده ام يک چيزي بگويد که من نجات پيدا کنم.» اعدامي بود. آن روزها اين افراد را که مي گرفتند، اعدام مي کردند. من گفتم: درست مي گويد.» و گمان مي کنم يک چيزي هم در اين باره نوشتم.» 
:: ادامه مطلب

:: برچسب‌ها: گزارش از بازديد مقام معظم رهبري از موزه عبرت ايران دهه ی فجر بر فجرافرینان مبارک باد , ,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
ایام الله دهه فجر بر فجر آفرینان انقلاب اسلامی مبارکباد با فجر افرینان

 

شنبه 12 بهمن 1392 :: نویسنده : سلاطین قوشیرا
 
 
 یادمان فجر آفرینان-ویژه نامه زندانیان سیاسی قبل از انقلاب

:: برچسب‌ها: ایام الله دهه فجر بر فجر آفرینان انقلاب اسلامی مبارکباد با فجر افرینان,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)
ایام الله دهه فجر بر فجر آفرینان انقلاب اسلامی مبارکباد

 بوی گل وسوسن ویاسمن اید عطر بهاران کنون از سفر اید رهبر محبوب ما از سفر امد دیو چوبیرون رود فرشته در اید چشم یزید زمان از حلقه در اید ایام الله دهه فجر بر فجر افرینان مبارک باد

دهه فجر مبارکباد  

:: برچسب‌ها: ایام الله دهه فجر بر فجر آفرینان انقلاب اسلامی مبارکباد,
نویسنده : سلاطین)(ایوبی)