حکایت عجیب از نجات یک گنهکار

فرهنگی. مذهبی .اقتصادی .هنری .ورزشی ا.موزشی. تفریحی

حکایت عجیب از نجات یک گنهکار

 

حكایتى عجیب از نجات یك گنهكار


چکش شیطان وساعت طلبه


 

مرحوم نراقى در معراج السعاده نقل كرده است كه در بصره زنى به نام شعوانه زندگى مى‏كرد كه خواننده و موسیقى‏دان بسیار خوبى بود و سه هنر داشت: خوب نى مى‏زد، خوب مى‏رقصید و خوب مى‏خواند. طبیعتاً، چند شاگرد هم داشت و مجلسى در بصره براى خوشگذرانى ترتیب داده‏ نمى‏شد مگر این‏كه این خانم در آن دعوت بود.

 


نقل است روزى براى شركت در یكى از همان مجالس مى‏رفت كه دید صداى ناله شدیدى از داخل خانه‏اى بلند است. به یكى از شاگردانش گفت: برو ببین در این خانه چه خبر است! دختر رفت و هر چه آن‏ها منتظر ماندند برنگشت. به شاگرد دیگرش گفت: چرا او نیامد؟ برو ببین چه خبر است! این یكى هم رفت و دیگر نیامد. به سومى گفت: تو برو و زود برگرد! سومى هم رفت و نیامد. لاجرم، خودش داخل شد و پرسید: این‏جا چه خبر است؟ گفتند: خانم این‏جا نه مجلس مردگان است نه زندگان؛ این‏جا مجلس روح است؛ مجلس معناست. گفت: این‏ها چرا گریه مى‏كنند؟ گفتند:

گوش بده متوجه مى‏شوى! گوش داد و دید یك نفر براى مردم صحبت مى‏كند. اتفاقاً، سخنان گوینده به این دو آیه قرآن رسیده بود:

 


«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً».


 

وقتى [آن آتش سوزان‏] آنان را از مكانى دور ببیند، از آن، خشم و خروشى هولناك بشنوند.

 


 

در روز قیامت، هنگامى كه چشم مردم از دورترین راه به جهنم بیفتد، با این‏كه فاصله‏شان با جهنم زیاد است، صداى خشم آتش و فریاد عذاب را مى‏شنوند. بعد، این آیه را خواند:

 


«إِذا أُلْقُوا فِیها سَمِعُوا لَها شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ».


 

هنگامى كه در آن افكنده شوند از آن، در حالى كه در جوش و فوران است، صدایى هولناك و دلخراش مى‏شنوند.

 


 

آرى، وقتى جهنمى‏ها را داخل جهنم بریزند، فریاد بر مى‏آورند این‏جاست كه باید بر سر خود بزنیم، واى بر ما!

 



شعوانه لحظاتى در این دو آیه تأمّل كرد و به خود گفت: اگر الان قیامت باشد و من جزو جهنمى‏ها باشم و در آتشم بیندازند كارم تمام‏ است. یك دفعه، از این فكر منقلب شد و در جا غش كرد. بعد كه به هوش آمد به گوینده مجلس گفت: من زن معصیت‏كارى هستم. اگر با خدا آشتى كنم، توبه‏ام پذیرفته است؟ گوینده گفت: خانم، هر چه هم گناهت فراوان باشد قبول است، گرچه به اندازه گناهان شعوانه باشد. وقتى فهمید در شهر بصره بدترین زنان و انسان‏ها را به او مثل مى‏زدند دوباره غش كرد.



مرحوم نراقى مى‏گوید: آخرین بار، شعوانه به گونه‏اى به هوش آمد و كارش به جایى رسید كه مایه عبرت زنان و مردان بصره شد. در اثر توبه، گوشت و پوستش آب شد و بدن جدیدى پیدا كرد، اما مانند تركه خشك شده بود. یك شب كه سر به سجده گذاشته بود و اشك مى‏ریخت، مى‏گفت: من كه در این دنیا به دلیل پشیمانى از گناه مانند تركه شدم، در قیامت چه خواهم شد؟ تا نصف شب در این فكر بود و گریه مى‏كرد. نیمه شب بود كه در همان اتاق و حال سجده صدایى شنید كه مى‏گفت: به همین حال باش و بگذار قیامت بیاید تا ببینى چگونه با كَرَمم با تو رفتار مى‏كنم.

این تحوّل تأثیر یك لحظه فكر كردن بود.


 

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

mostafa
ساعت11:05---18 بهمن 1390
matn besiyar jalebi bood

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: برچسب‌ها: دعوت به loxblogبه دهکده جهانی زنان جهت عضو شدن تجارت جهانی بدست زنان پیرو ی حضرت خدیجه(س),
نويسنده : سلاطین)(ایوبی)


بعد از عبارت #pages {font-size:14px; min-height:28px; margin-bottom:10px; text-align:center;color:#fff } #pages a{background: #999;border:1px #777 solid;border-radius:4px;margin:10px;padding:10px;display: inline-block;color:#fff } #pages a:hover{ background:#555;border:1px #555 solid;border-radius:4px;m;margin:10px;padding:10px;color:#fff } #pages .pagination_current{ background:#eee;color: #333;padding:10px;border-radius:3px;} #pages .pagination_current:hover{ background: #222;color:#fff;padding:10px;border-radius:3px;} .next,.prev { background:#7ac142; width:60px; height:28px; margin:0; padding:0; line-height:25px; border-radius:0 5px 5px 0; } .next { float:left; border-radius:5px 0 0 5px; } .current { background:#eee; color:#555; }